ترجمه مقاله

صالح

لغت‌نامه دهخدا

صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن مبارک بن اسماعیل ، مکنی به ابی طاهر. مقری ، مؤدب . وی از مردم جانب شرقی بغداد بود و از ابوذر احمدبن محمدبن محمد باغندی و ابوبکربن مجاهد مقری و جزآنان روایت کند. و عبدالعزیزبن علی ازجی و احمدبن محمد عتیقی و حسن بن محمدبن اسماعیل بن اشناس بزاز از وی روایت کنند و ابن اشناس تاریخ روایت را بسال 375 هَ . ق . نوشته است . (تاریخ بغداد ج 9 صص 331 - 332).
ترجمه مقاله