صالحلغتنامه دهخداصالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن هیثم . مکنی به ابی علی طحان . وی از ابوولید طیالسی روایت کند. ابوالحسین منادی ازو روایت دارد و گوید من در محضر جدم ابوجعفر محمدبن عبیداﷲ منادی از وی روایت شنیدم . (تاریخ بغداد ج 9 ص 320).