ترجمه مقاله

صالح

لغت‌نامه دهخدا

صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن حسین بن صالح سواق . وی از پدر خویش روایت کند و از وی ابن اویس و هارون حمال روایت کنند. ابن حجر گوید ذهبی او را مجهول شمرده و ابوحاتم متعرض او نگشته و این کس همان است که ذهبی پدر او را حبیب گفته است . (لسان المیزان ج 3 ص 168).
ترجمه مقاله