ترجمه مقاله

صبار

لغت‌نامه دهخدا

صبار. [ ص ُ ] (ع اِ) صُبّار. تمرهندی است :
مرا کرد محموم صداع خمار
رسان ساقیا آن شراب صبار.

میرنظمی (از فرهنگ شعوری ج 2 ص 160).


رجوع به تمر هندی شود.
ترجمه مقاله