ترجمه مقاله

صبحی

لغت‌نامه دهخدا

صبحی . [ ص ُ ] (اِخ ) (ملا...) وی از مردم کشمیر است و به کمال فضل و نهایت حسن بیان موصوف و در خدمت شاه شجاع «برادر عالمگیر» به اعزاز و احترام به سر میبرد، از اوست :
چو از طوفان اشک ما رود سیلاب در دریا
معلم افکند اوراق اسطرلاب در دریا
بکام فتنه ٔ دوران مدد از آسمان جستن
بدان ماند که گیری دامن گرداب در دریا
ندانم از کدامین باده سرخوش شد حباب آخر
که با این شور نگشوده ست چشم از خواب در دریا
ز بس کاهیده ام از تشنگی بی او عجب نبود
اگر چون عکس خود را افکنم بی تاب در دریا
سر زلف درازی سایه افکنده ست در چشمم
به اندازی که صیاد افکند قلاب در دریا.

(از مرآت الخیال صص 163 - 164).


و در قاموس الاعلام ترکی آرد که صبحی در اواخر قرن یازدهم درگذشت .
ترجمه مقاله