ترجمه مقاله

صبح خیزی

لغت‌نامه دهخدا

صبح خیزی . [ ص ُ] (حامص مرکب ) سحرخیزی . زود بیدار شدن :
بختش بصبح خیزی تا کوفت کوس دولت
گلبانگ کوس او را دستان تازه بینی .

خاقانی .


صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم .

حافظ.


ترجمه مقاله