صحاریلغتنامه دهخداصحاری . [ ص َ / ص َ را ] (ع اِ)ج ِ صحراء. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) : تو نیز تجربت کن تادستبرد بینی تابردوم بشعرت چون باد بر صحاری .منوچهری .