صحبتی
لغتنامه دهخدا
صحبتی . [ ص ُ ب َ ] (ص نسبی ) هم صحبت . همنشین :
عمریست که ما صحبتی غم شده ایم
سرمایه ٔ رشک اهل عالم شده ایم
باقر! من و غم جدا نگردیم ز هم
افیونی آشنائی هم شده ایم .
عمریست که ما صحبتی غم شده ایم
سرمایه ٔ رشک اهل عالم شده ایم
باقر! من و غم جدا نگردیم ز هم
افیونی آشنائی هم شده ایم .
باقرکاشی (از آنندراج ).