صحبت پاشیده
لغتنامه دهخدا
صحبت پاشیده . [ ص ُ ب َ ت ِ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صحبت تمام شده . محفل از هم گسیخته :
گوشه گیری با حضور دل عجایب دولتی است
دانه ٔ دام هما کن صحبت پاشیده را.
گوشه گیری با حضور دل عجایب دولتی است
دانه ٔ دام هما کن صحبت پاشیده را.
محسن تأثیر.