ترجمه مقاله

صحبت کردن

لغت‌نامه دهخدا

صحبت کردن . [ ص ُ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) همنشینی کردن .معاشرت کردن . رفاقت کردن . مجالست کردن :
اگر با میر صحبت کرد میرانند میرش را
وگر با خان برادر شد خیانت دید از خانش .

ناصرخسرو.


هیچ مکن صحبت با خوی بد
خوی بد ایرا عدوی ریمنست .

ناصرخسرو.


وگر با سرشبان خلق صحبت کرد خواهی تو
کناره کرد بایدت ای پسر زین بی کناره رم .

ناصرخسرو.


|| مباشرت با زنان . مواقعه . نزدیکی کردن با زن . درآمیختن با زن . || در تداول امروز، سخن گفتن .
ترجمه مقاله