ترجمه مقاله

صدم

لغت‌نامه دهخدا

صدم . [ ص َ ] (ع مص ) کوفتن . (منتهی الارب ). بهم باکوفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). یقال : صدم الجدار صدماً؛ اذا ضربه بسده . (بحر الجواهر). || زدن چیزی سخت را به چیزی سخت مثل آن . (منتهی الارب ). || رسیدن کاری بزرگ . (منتهی الارب ). کاری صعب رسیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). || راندن سخت . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله