ترجمه مقاله

صراة

لغت‌نامه دهخدا

صراة. [ ص َ ] (اِخ ) یاقوت آرد: صراة دو نهر است به بغداد، صراة کبری و صراة صغری و من (یاقوت ) جز یکی را نشناسم و آن نهری است که از نهر عیسی از بلدی که آن را مُحول نامند گرفته میشود و بین آن بلد و بغداد یک فرسنگ است و ضیاع بادوریا را سیراب کند و از آن نهرها جدا شود تا آنکه به بغداد رسد و از قنطره ٔ عباس و صبیبات و رحاالبطریق وعتیقة و جدیدة بگذرد و بدجله ریزد و اکنون جز قنطره ٔ عتیقه و جدیده بر آن نمانده است و از صراة نهری برده اند که آن را خندق طاهربن حسین گویند اول آن اسفل از فوهة صراة است که از جانب حربیة گرد بغداد گردد وبر آن قنطره ٔ باب الحرب است و از پیش باب البصرة بدجلة ریزد و اهل اثر گویند صراة عظمی را بنوساسان کندند، از آن پس که نبطی ها را براندند. (معجم البلدان ).
ترجمه مقاله