ترجمه مقاله

صرار

لغت‌نامه دهخدا

صرار. [ ص َرْ را ] (ع اِ) تزدک . (ربنجنی ). جَزد. (دستور اللغة). زنجره . زَلَّه .چیک . (تحفه ). صَرّارَه . و این غیر صراراللیل است .
ترجمه مقاله