ترجمه مقاله

صرار

لغت‌نامه دهخدا

صرار. [ ص ِ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک مدینه . (منتهی الارب ). گفته اند صرار موضعی است در سه میلی مدینه بر طریق عراق . (قول خطابی ) (معجم البلدان ). آبی است در حرّه ٔ شرقیه . (منتهی الارب ). نصر گوید: آبی است قرب مدینه که در زمان جاهلیت حفر کرده اند، و آن بر سمت عراق است . (معجم البلدان ). || اطمیست در شامی مدینه . (منتهی الارب ). گفته اند اطمی است بنی عبداﷲ سهل را و ذکر آن درایام عرب و اشعار ایشان بسیار آید. (معجم البلدان ). || نام کوهی است . صریر گوید :
ان ّ الفرزدق لایُزایل لُؤمه
حتی یزول َ عن الطریق صِرارُ.

(معجم البلدان ).


ترجمه مقاله