ترجمه مقاله

صردقاشان

لغت‌نامه دهخدا

صردقاشان . [ ص َ دِ ] (اِخ ) (رستاق ...) نزدیک کاشان موغار چشمه ای هست و خاصیت او آنکه هر چه در آنجا اندازند از سفال و کلوخ و گل و ظرفهای شکسته متلائم و مجتمع گرداند و منقلب شود بسنگ تا غایتی که درویشان و ضعیف حالان آن دیه و مسکینان و همسایگان آنجا را چون ظرفی مانند کاسه و کوزه و سبو مانند آن سفالین یا سنگین شکسته شود آن اجزاء خرد و شکسته را بر وضع هیئت اصلی بر هم نهاده در آن چشمه نهند بقدرت لایزالی ملتئم گشته بعد از زمانکی درست گردد. بهتر از آن وضع اول . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان آوی ص 40 - 41). و برستاق صردقاشان بالقرب من قریة موغار عین ماء من خاصیتها انه یتلائم جمیع مایلقی فیه من خزف و مدر و طین فیجعله حجراً حتی ان ضعاف اهل القری المجاورة لها و فقرأهم اذا انکسر لهم من الماعون الخزفی او الحجری شی ٔ ینضدون بعض اجزائه الی البعض علی ماکان من هیأته و یضعونه فیه فیلتئم و یصیر بعد سویعة کأجود ماکان صحة. (محاسن اصفهان مافروخی ص 19).
ترجمه مقاله