ترجمه مقاله

صرفه

لغت‌نامه دهخدا

صرفه . [ ص َ ف َ / ف ِ] (اِخ ) منزلی است از منازل قمر و آن یک ستاره است روشن پس زبرة و تسمیه ٔ آن بدین نام از آن جهت بود که با طلوع آن سرما برود. (منتهی الارب ). ستاره ای است روشن از قدر اول بر ذنب اسد، ماه در جهت جنوب محاذی او شود و آن منزل دوازدهم قمر است . (جهان دانش ص 119). منزل دوازدهم از منازل قمر پس از زبرة و پیش از عواء. منزل دوازدهم است از منازل قمر و آن از آخر زبرةاست تا چهار درجه و هفده دقیقه و هشت ثانیه از سنبله و نزد احکامیان منزلی نحس است . ذنب اسد. قطب الاسد.نام کوکبی از دب اکبر. (نفایس الفنون ) :
همه با ساز و پرگوهر بسان چرخ با کوکب
پر از پروین پر از صرفه پر از شعری پر از کیوان .

مسعودسعد.


بی صرفه در تنور کن آن زر صرف را
کو شعله ها به صرفه و عوا برافکند.

خاقانی .


ترجمه مقاله