ترجمه مقاله

صفائی

لغت‌نامه دهخدا

صفائی . [ ص َ ] (اِخ ) جوانی ساده بود اما بصحبت جوانان شعف تمام داشت و از جمله چیزهائی که منافی طبع ساده ٔ او از او زائیده شده این بیت است :
می نماید گاه جولان نعل شبرنگش به چشم
چون مه نو کز نظر سازند مردم غایبش .
درسمرقند فوت شد. (مجالس النفائس ص 48). از اندیجان است . (حاشیه ٔ همان صفحه ).
ترجمه مقاله