ترجمه مقاله

صفای لواسانی

لغت‌نامه دهخدا

صفای لواسانی . [ ص َ ی ِ ل َ ] (اِخ ) نام وی میرزا علی محمد و برادر کهتر میرزا محمدجعفر ملقب به حکیم الهی خلف الصدق زبدةالفضلا میرزا حسنعلی است . این سلسله پیوسته در ایران بفضل و کمال و جاه و جلال معروف و پدران ایشان نزد سلاطین افشاریه و قاجاریه بعزت موصوف بوده اند.حکیم الهی بحسن اخلاق و شیوه ٔ وفاق شهرت داشت و میرزا صفا در آغاز جوانی بتحصیل کمالات و اقتباس حالات کوششها کرد و رنجها برد تا مجمع هنر و مخزن کمال شد. قطع نظر از فضایل و خصایل بلند و ارجمند در حسن خط مسلم زمان و وحید اوان گشت . مدتها در تهران و کرمان بحسب میل بسر برد و اکتساب کمالات کرد و اکنون در تهران مرجع اهل فضل و دانش است گاهی نظمی می سراید و ارباب کمال را که نظر بر معنی باشد از این مقال لختی بحال او راه خواهند برد. از اوست در مدح حضرت رسول (ص ):
بعد خدا آنچه بی شبیه و زوال است
نور رسول خدا محمد و آل است
آل کدام ؟ ابن عم او اسداﷲ
بضعه ٔ او و آن دو شبل شیرمثال است
نه تن پاک دگر که آخر آنان
قائم عصر آن قوام ماضی و حال است
احمد مرسل نبی خاص خداوند
ای که عطای تو را سبق به سؤال است
زآن لب گوهرفشان به گاه تکلم
نظم کلام است یا عقود لاَّل است
خاک رهت را خواص چشمه ٔ خضر است
خضر ترا ریزه خوار خوان نوال است
یوسف دربان بارگاه جلالت
کرسی کریاس آستان جلال است ...
جزو مدیحت کتاب رب حمید است
مدح ترا قابل آن خجسته مقال است
شاعر ساحر به مدح احمد و آلم
شعر چنین شعر نیست ، سحر حلال است
روح رهی ای رسول خاک رهت باد
گرچه خیال بلند و فکر محال است .

(از مجمع الفصحاء ج 2 صص 333-334).


ترجمه مقاله