ترجمه مقاله

صفراء

لغت‌نامه دهخدا

صفراء. [ ص َ ] (ع ص ) تأنیث اصفر است :
همه دشت و کهسار گرما گرفت
زمانه ز خودرنگ صفرا گرفت .

فردوسی .


به یک صفراکه بر خورشید رانده
فلک را هفت میدان باز مانده .

نظامی .


رجوع به اصفر شود.
ترجمه مقاله