صفصاف
لغتنامه دهخدا
صفصاف . [ ص َ ] (اِخ ) شهری است از ثغور مصیصه . سیف الدولةبن حمدان به سال 339 در آنجا غزوی کرد. (معجم البلدان ). در مجمل التواریخ و القصص آرد: هارون این شهر راویران کرد و مروان حفصه در جمله ٔ قصیده ای گفته ست :
ان امیرالمؤمنین المصطفی
قدترک الصفصاف قاعاً صفصفا.
ان امیرالمؤمنین المصطفی
قدترک الصفصاف قاعاً صفصفا.
(مجمل التواریخ والقصص ص 344).