ترجمه مقاله

صفیا

لغت‌نامه دهخدا

صفیا. [ ص َ ] (اِخ ) اصفهانی . در عمل رمل آگاهی داشت طبعش خالی از لطفی نیست با حکیم شفائی معارضه داشته شعرش این است :
مکن ناگشته از خاطرفراموشان فراموشم
که چون از خاطرت رفتم ز خاطرها فراموشم
به بازار محبت از پی سودای دل رفتم
دچارم شد خریداری و سودا شد فراموشم .

*


سیمرغم وبال مگسی می طلبم
آزادم و کنج قفسی می طلبم
فریاد که فریادرسم خاموشی است
خاموشم و فریادرسی می طلبم .

(تذکره ٔ نصرآبادی ص 305).


و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
ترجمه مقاله