ترجمه مقاله

صفیری

لغت‌نامه دهخدا

صفیری . [ ص َ ] (اِخ )جونپوری . از شعرای هندوستان و از مردم جونپور است . آذر بیگدلی از تقی اوحدی آرد: وی با عدم رجولیت کدخدا شده و از طعنه ٔ مردم زن و خود را کارد زده کشت و گوید: بزعم فقیر صاحب این مطلع باید شعر بسیار داشته باشد به هر حال این مطلع از او است که بنظر رسیده :
ز عشق زادم و عشقم بکشت زار دریغ
خبر نداد به رستم کسی که سهرابم .

(آتشکده ٔ آذر ذیل شعرای هندوستان ).


و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
ترجمه مقاله