ترجمه مقاله

صقب

لغت‌نامه دهخدا

صقب . [ ص َ] (ع مص ) بمشت زدن کسی را. || بلند کردن کسی را. || فراهم آوردن چیزی را. || (مص ) بانگ کردن مرغ . || زدن بر چیز رست خشک . (منتهی الارب ). الضرب علی کل شی ٔ مصمت . (اقرب الموارد). زدن بر روی چیز ساکن خشک . (تاج المصادر بیهقی ). زدن بر چیزی خشک . (مصادر زوزنی ). || (ص ) دراز با فربهی از هر چیزی یا دراز با نزاری و لاغری . ج ، صِقاب و صُقبان . (منتهی الارب ). || (اِ) شتر کره . ج ، صِقاب و صُقبان . (منتهی الارب ). || ستون خانه یا ستون دراز در میان خانه . ج ، صُقوب . (منتهی الارب ). ستون خانه . (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله