ترجمه مقاله

صقر

لغت‌نامه دهخدا

صقر. [ ص َ ق َ ] (ع اِ) برگ عضاه و عرفط که افتاده باشد. (منتهی الارب ). ماانحت من ورق العضاه و العرفط. (اقرب الموارد). || عسل رطب و مویز و منه : هذا التمر اصقر من ذاک ؛ بمعنی اکثر صقراً؛ ای عسلاً. (اقرب الموارد). || نام جهنم . لغتی است در سقر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || مویز. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله