ترجمه مقاله

صمخ

لغت‌نامه دهخدا

صمخ .[ ص َ ] (ع مص ) زدن صماخ کسی را. بر سوراخ گوش زدن . (تاج المصادر بیهقی ). || به مشت زدن چشم کسی را. || اذیت دادن گرمی روی کسی را. || لخت تابیدن آفتاب بر کسی . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله