صمغانلغتنامه دهخداصمغان . [ ص َ ] (ع ص ) لقیت صمغان و کذا لقیت اباصِمغَه ؛ یعنی دیدم شخصی را که صمغ می آرد دهن و هر دو گوش و هر دو چشم و بینی او چنانکه صمغ می آرد درخت . (منتهی الارب ).