ترجمه مقاله

صندوق سر

لغت‌نامه دهخدا

صندوق سر.[ ص َ ق ِ س ِرر ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از رازدار و در مقام خوش طبعی و بی تکلفی گویند: من صندوق سر کسی نیستم که حرفهای مردم را نهان دارم ؛ یعنی رازی که معلوم من است فاش میکنم . (آنندراج ) :
جانم دریغ نیست ولیکن دل ضعیف
صندوق سر توست نخواهم که بشکند.

سعدی .


ساده لوح آن کس که کرد آیینه را صندوق سر
کی به دل اشرف ز کس پوشیده ماند راز من .

محمدسعید اشرف (از آنندراج ).


رجوع به صندوقچه ٔ سر شود.
ترجمه مقاله