ترجمه مقاله

صنو

لغت‌نامه دهخدا

صنو. [ ص ِن ْوْ ] (ع اِ) هر واحد از چند تنه ٔ درخت که همه از یک بیخ رسته باشد یا خاص است به خرمابن . (منتهی الارب ). تنه ٔ درخت که با تنه ٔ دیگر از یک بیخ باشد. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ). آن خرمابن که از بن دیگری رسته بود. ج ، صِنوان . (مهذب الاسماء). و رجوع به صُنْو شود. || گو معطل و بی کار و خالی از اهل . (منتهی الارب ). الحفر المعطل . (اقرب الموارد). || برادر پدری و مادری . (منتهی الارب ). برادر. (مهذب الاسماء). || پسر عم مرد. ج ، اَصْناء. || مِثل . مانند. (منتهی الارب ). شبیه .
ترجمه مقاله