ترجمه مقاله

صوابتر

لغت‌نامه دهخدا

صوابتر. [ ص َ ت َ ] (ص تفضیلی ) درست تر. بهتر. اولی : بنده را صوابتر مینمایدکه خداوند این زمستان ببلخ رود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 284). سخن رفت در باب حرکت امیر تا بر کدام جانب صوابتر است . (تاریخ بیهقی ص 54). رجوع به صواب شود.
ترجمه مقاله