ترجمه مقاله

صوابرائی

لغت‌نامه دهخدا

صوابرائی . [ ص َ ] (حامص مرکب ) درست فکری . راست فکری . بخردی :
زآنجا که تراست رهنمائی
نآمد ز تو جز صوابرائی .

نظامی .


رجوع به صوابرای شود.
ترجمه مقاله