ترجمه مقاله

صک

لغت‌نامه دهخدا

صک . [ ص َک ک ] (ع اِ) چک . ج ، اصک . صکوک . صکاک . (منتهی الارب ). نامه . قباله . (غیاث اللغات ) (زمخشری ). چک . (دهار).
- لیلة صک ؛ شب برات یعنی شب نیمه ٔ شعبان . (مهذب الاسماء).
|| (مص ) سخت زدن چیزی را و کوفتن . (منتهی الارب ). کوفتن و زدن . (غیاث اللغات ). زدن . (تاج المصادر بیهقی ). جنگ کردن و کوفتن . (مصادر زوزنی ). زدن . کوفتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). || فراز کردن در را. (منتهی الارب ). صککت الباب ؛ ای اطبقته . (تاج المصادر بیهقی ). || نبشتن چک را. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله