صیاح
لغتنامه دهخدا
صیاح . [ ص ِ / ص ُ ] (ع اِ) آواز بلند حسب طاقت . (منتهی الارب ). آواز. نوحه . فغان . (غیاث اللغات ). بانگ . (مهذب الاسماء). || (مص ) آواز کردن . (منتهی الارب ). بانگ کردن . (تاج المصادر بیهقی ) :
این طلب همچون خروسی در صیاح
میزند نعره که می آید صباح .
|| (مص ) یکدیگر را آواز دادن . (منتهی الارب ).
این طلب همچون خروسی در صیاح
میزند نعره که می آید صباح .
مولوی .
|| (مص ) یکدیگر را آواز دادن . (منتهی الارب ).