ترجمه مقاله

صیدانداز

لغت‌نامه دهخدا

صیدانداز. [ ص َ / ص ِ اَ ] (نف مرکب ) شکارانداز. شکارگیر. نخجیرگیر. صیاد. شکارگر :
کشتن خود خواستم از غمزه ٔ خونریز او
گفت صیدانداز ساکن صید را تعجیل چیست ؟

امیرخسرو (از آنندراج ).


ترجمه مقاله