ترجمه مقاله

ضجعة

لغت‌نامه دهخدا

ضجعة. [ ض ُ ع َ ] (ع اِ) سستی عقل و رأی (بفتح اول نیز آمده است ). || بیماری . || (ص ) شخصی که مردم او را بسیار بر پهلو اندازند. (منتهی الارب ). و نحریر فاضل ابوالکمال سیداحمد عاصم در ترجمه ٔ قاموس فیروزآبادی گوید: وشول کمسه یه دینور که ناس آنی دائماً یانی اوزره یا تورر اوله ، مراد سخره و مزاح جهتیله خلقک دائماً یا توروب یوارلدیغی کمسه اوله جقدر. یقال : رجل ٌ ضجعة؛ اذا کان یضجعه الناس کثیراً. || (ص ) رجل ٌ ضُجعة؛ مرد بسیار خسپنده و کاهل یا لازم گیرنده خانه را که بر نمی آید و نمی خیزد جهت بزرگی یا عاجزی و مقیم بجائی . رجل ٌ ضجعی و ضجعیة (بکسرهما و ضمهما)، مثله فی الکل . (منتهی الارب ). ملازم خانه که از خانه هرگز بیرون نیاید. (منتخب اللغات ).
ترجمه مقاله