ترجمه مقاله

ضرار

لغت‌نامه دهخدا

ضرار. [ ض ِ ] (اِخ ) ابن صرد، مکنی به ابونعیم . محدث است . مأمون اورا به معلمی یکی از اولاد خود خواند و وی امتناع ورزید. او راست : کتاب الوقف و الابتداء. (ابن الندیم ).
ترجمه مقاله