ترجمه مقاله

ضرس

لغت‌نامه دهخدا

ضرس . [ ض َ ] (ع مص ) گزیدن سخت . (منتهی الارب ). سخت گزیدن . (منتخب اللغات ). || سخت شدن روزگار بر کسی . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). سختی زمانه . || سکوت تمام روز تا شب . (منتهی الارب ). خاموش بودن تا شب . (منتخب اللغات ). || بریدن بینی شتر به سنگ سپس آن گذاشتن بر آن دوال یازه را تا رام شود. (منتهی الارب ). || بدندان آزمودن چوب را بنرمی و سختی . (منتهی الارب ). بدندان نرمی و سختی چوب آزمودن . (منتخب اللغات ). دندان برتیر نهادن و جز آن . (تاج المصادر). دندان بر تیر نهادن تا سخت است یا سست . (زوزنی ). || برزیدن چاه به سنگ . (تاج المصادر). چاه به سنگ برآوردن . (زوزنی ). برآوردن گرداگرد چاه را از سنگ . (منتهی الارب ). || کند شدن دندان از ترشی . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (زوزنی ) (تاج المصادر). خیره شدن دندان . خیرگی دندان . رجوع به خیرگی شود. || (ص ، اِ) زمین که جای جای گیاه دارد. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله