ضفلغتنامه دهخداضف . [ ض َف ف ] (ع مص ) دوشیدن ناقه را بهمه ٔ کف دست . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). الحلب بالکف کلّها. (تاج المصادر). || گرد آوردن چیزی را. || بندکردن انگشتان خود را نزدیک به آتش . (منتهی الارب ).