ترجمه مقاله

ضمار

لغت‌نامه دهخدا

ضمار. [ ض ِ ] (ع ص ) صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: بکسرضاد و فتح میم مخفّفة، در لغت بمعنی پنهان و صفت است از اِضمار که بمعنی پنهان کردن می باشد. و شرعاً مال زائدالید که امیدی به وصول آن نرود غالباً. کذا فی جامعالرموز و فی کتاب الزکوة. مانند مالی غصب شده که شهود و بینه هم برای آن نباشد، یا ودیعه و امانتی که حافظ آن در مقام انکار برآمده باشد که آن امانت نیز در حکم مال مغصوب بشمار رود - انتهی . صاحب تعریفات گوید: هو المال الذی یکون عینه قائماً و لایرجی الانتفاع به کالمغصوب و المال المجحود اذا لم یکن علیه بینة. مال پنهان . (منتهی الارب ). مالی که امید رجوع آن نباشد. (منتهی الارب ). مالی بشده . (مهذب الاسماء). مال رفته که امید برگشتن آن نباشد. (منتخب اللغات ). || عذاب که در تأخیر باشد. || نهان . خلاف عیان . (منتهی الارب ). || وام . (منتخب اللغات ). وام بی مدت . وعده و وام که از وی امید نتوان داشت . (منتهی الارب ). موعود که امید از آن نتوان داشت و مکان و زمان آن معلوم نباشد. (منتخب اللغات ).
ترجمه مقاله