ترجمه مقاله

ضومر

لغت‌نامه دهخدا

ضومر. [ ض َ م َ ] (ع اِ) حوک . حوک خوانند و آن بادروج است . (اختیارات بدیعی ). بادروج . (فهرست مخزن الادویه ). || گل بستان افروز است و آن را تاج خروس هم می گویند و بوییدن آن عطسه آورد. (برهان ).
ترجمه مقاله