ترجمه مقاله

طائل

لغت‌نامه دهخدا

طائل . [ ءِ ] (ع ص ، اِ) فزونی . مزیّت . فضل . || توانائی . قدرت . دستگاه . || توانگری . غنا. || فراخی . سعة. || فائدة. سود. نفع. و این معنی جز در مورد نفی ، در موارد دیگر استعمال نشود. یقال : لاطائل فی هذا الامر. || ماهو بطائل ؛ یعنی بی خیر و سخت فرومایه و ناکس است . || لم یحل منه بطائل ؛ حاصل نشد از آن فائده ای . || ضربته ُ بسیف غیر طائل ؛ ای غیر ماض و لا قاطع. (منتهی الارب ).
- لاطائل ؛ بیهوده .
ترجمه مقاله