ترجمه مقاله

طاخک

لغت‌نامه دهخدا

طاخک . [ خ َ ] (اِ) نوعی از درخت که آن را طاق گویند. و به عربی علقم (؟) خوانند. بعضی گویند میوه ٔ درخت طاق است . بعضی دیگر گویند ثمره ٔ درختی است که آن را در گرگان زهر زمین گویند، اگر بهائم برگ آن را بخورند بمیرند. (برهان قاطع). در حاشیه ٔ برهان قاطع چاپ هند متذکر شده که : مننسکی بسند فرهنگ شعوری می نویسد که لفظ طاخک بزبان طبرستان به معنی درختی است که بعضی آن را طغک با طاء و غین و طاق نیز گویند و در تحقیق لغت طغک بسند کتاب مذکور می نویسد که آن شبیه بدرخت سرو و یا درخت صنوبر است . || ثمر آزاد درخت . (آنندراج ) (غیاث اللغات از بحرالجواهر). رجوع به زنز لخت شود.
ترجمه مقاله