ترجمه مقاله

طاهره

لغت‌نامه دهخدا

طاهره . [ هَِ رَ ] (اِخ ) لقب نجمه مادر امام هشتم علی بن موسی الرضا سلام اﷲ علیهما بوده است . میرخواند مینویسد: در کشف الغمة از هشام بن احمد که در سلک خواص کاظم انتظام داشت مروی است که گفت : روزی کاظم مرا مخاطب کرده ، فرمود که هیچ دانسته ای که از تجار مغرب کسی آمده است ؟ گفتم : ندانسته ام گفت که آمده است . پس با وی سوار شدیم و برفتیم تا به تاجر مغربی رسیدیم و او را گفتیم هر کنیزکی که آورده ای بر ما عرض کن . هفت کنیزک به ما نمود و کاظم علیه السلام هیچ کدام را قبول نفرمود و گفت که دیگر عرض کن ، جواب داد که دیگر نمانده است مگر جاریه ای بیمار کاظم ، گفت : چه شود که آنرا نیز بما نمائی تاجراین التماس را اجابت نموده ، کاظم بازگشته روز دیگر مرا گفت : برو و غایت ثمن کنیزک بیمار را از تاجر پرسیده بهرچه بگوید او را بیع نمای و من پیش تاجر مغربی رفتم و از بهای آن جاریه سؤال کردم ، جواب داد که او را از مبلغ کذا کم نمیفروشم ، گفتم : بدان مبلغ که نام بردی من وی را خریدم ، گفت : من هم بتو فروختم ، امابگوی که آن مرد که دیروز همراه وی بودی کیست ؟ گفتم :مردی است از بنی هاشم ، گفت : از کدام قبیله ٔ هاشم ؟ گفتم : بیش از این نمیدانم . پس گفت : ترا خبری دهم من این کنیزک را در اقصای مغرب خریدم و زنی از اهل کتاب با من گفت که این کنیزک از کیست ؟ گفتم : او را برای مردی خریده ام . گفت : کلا و حاشا هرگز این کنیزک بتو مخصوص نتواند بود باید که او نزد بهترین اهل زمین باشد واز وی به اندک زمانی فرزندی در وجود آید که از شرق تا غرب مانند وی کسی نبود راوی گوید که چون آن جاریه را به کاظم (ع ) رسانیدم ، بعد از انقضای اندک وقتی رضا (ع ) از وی تولد نمود و روایتی آنکه والده ٔ امام رضا (ع ) نجمه نام داشت و در اول حال کنیزک حمیده بود که مادر کاظم است و حمیده شبی محمد رسول اﷲ (ص ) را درخواب دید که فرمود نجمه را به پسر خود موسی بخش که زود باشد که از وی فرزندی متولد گردد که بهترین اهل زمین باشد و آن حمیده صفات بر طبق اشارت سید کائنات عمل نمود و امام هشتم از نجمه تولد فرمود. آنگاه حمیده او را طاهره نام نهاد از طاهره مروی است که گفت : در آن ایام که به علی بن موسی الرضا (ع ) حامله بودم اصلاً ثقل احساس نمیکردم و در اوقات نوم از شکم خود آواز تسبیح و تهلیل و تقدیس و تمجید میشنودم و هول و هیبت بر من مستولی شده ، چون بیدار میگشتم هیچ صوتی به گوش من نمی رسید و در آن دم که رضا (ع ) در وجود آمد، دیدم که دستها بر زمین نهاده بود و سر بجانب آسمان برداشته و لبهای او می جنبید، چنانکه کسی سخن گوید و مناجات کند. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 صص 83 - 84).
ترجمه مقاله