ترجمه مقاله

طاوسی

لغت‌نامه دهخدا

طاوسی . [ وو ] (ص نسبی ) منسوب به طاوس .
- گل طاوسی ؛ گلی است زردرنگ با عطری ملایم . برگش باریک ، ساقش نازک و تابان . در اغلب خانه ها در فصل بهار متجلی است . قندول .
- مروحه ٔ طاوسی ؛ بادبیزنی که از پر طاوس یا از پارچه ٔ طاوسی رنگ ساخته شده باشد : بار دیگرملک بدیدن او رغبت کرد. عابد را دید... سرخ و سپید برآمده ... و بر بالش دیبا تکیه زده . و غلام پری پیکر با مروحه ٔ طاوسی بالای سر بخدمت ایستاده . (گلستان ).
|| (اِ) نوعی از جامه های رنگین . قسمی جامه ٔ ملون . اسم جامه یا پارچه ای . قسمی لباس :
مرا جامه ٔ خاصه ٔ خویش دادی
چه باشد مرا بیش از این افتخاری
چو طاوس رنگین مرا جلوه دادی
به طاووسئی چون شکفته بهاری .

فرخی .


طاوسی پوشان باغ از یکدیگر گشتند دور
بر هوا هست از سیه پوشان قطار اندر قطار.

امیرمعزی (از آنندراج ).


|| (ص نسبی ) سبز زرین . سبز دینارگون : آنچه بد است . (از سماروغ ) آن است که سیاه بود، یا سبز، یا طاوسی . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). برنگ پرطاوس : و بعضی وسمه تنها برنهند و رنگ او طاوسی آید. و رنگ وسمه ٔ هندی زودتر گیرد، و تمامتر آید، لکن طاوسی تر آید. و رنگ وسمه ٔ کرمانی کمتر و دیرتر گیرد، لکن سیاهتر بود، و تطویس او کمتر بود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) و رجوع به «پرطاوس » شود || نوعی مرواریداست که سفیدی او با سیاهی و سبزی و سرخی ممزوج بود.(جواهرنامه ). || یاقوت که طاوسی رنگ باشد.قالوا ان اجوده الطاوسی . (الجماهر بیرونی ). || آنکه بچند رنگ زند .
ترجمه مقاله