ترجمه مقاله

طایانک خان

لغت‌نامه دهخدا

طایانک خان . (اِخ ) پادشاه یا خان طایفه ٔ نایمان مغول که چنگیزبر او ظفر یافت . حمداﷲ مستوفی آرد: در سنه ٔ تسع و تسعین و خمسمائة چنگیزخان بر او (باونگ خان ) مستولی شدو اسم پادشاهی بر او چنگیز اطلاق رفت و در سنه ٔ ثلث و ستمائة طابانک خان قوم نایمان را قهر کرد نام چنگیزخانی بر او (چنگیز) افتاد. (تاریخ گزیده ص 572). و در ص 849 ذیل بوتیموریان آرد: اولشان امیر تکش بود ازتخم طابانک خان ، پادشاه قوم نایمان بود. ادوارد براون در فهرست تاریخ گزیده کلمه های طابانک خان و طاکیانک خان را به طایانک خان رجوع داده و ما نیز این نام را ذیل طایانک خان آوردیم . و در تاریخ مغول ذیل تایانگ خان آمده است : بعد از آنکه چنگیزخان بر قبیله ٔ کرائیت غلبه کرد تایانگ خان پادشاه قوم نایمان بیم آن داشت که مبادا او نیز مورد تعرض و حمله ٔ خان مغول قرار گیرد. چنگیز در سال 600 هَ . ق . به تایانگ خان حمله برد و در حدود جبال آلتائی او را مغلوب و زخمی کرد و تایانگ خان کمی بعد جان سپرده ، قومش مغلوب چنگیزخان گردیدند و پسرش کوچلک خان فرار اختیار کرد. (تاریخ مغول تألیف عباس اقبال ص 16). و رجوع به تایانک خان شود.
ترجمه مقاله