طرنب
لغتنامه دهخدا
طرنب . [ طُ رُمْب ْ ] (اِ) بمعنی خودنمائی است و آن را طاق و طرنب نیز گویند، طمطراق هم به همین معنی است . وقتی در عالم صحبت گفته ام :
ای احمق تا به چندت این طاق و طرنب
چون دیو همی غریو و چون رعد غرنب
داری شکمی زیاده پر همچون خنب
گاوی به صفت ولی نداری سم و دنب .
و رجوع به طاق و طرنب شود.
ای احمق تا به چندت این طاق و طرنب
چون دیو همی غریو و چون رعد غرنب
داری شکمی زیاده پر همچون خنب
گاوی به صفت ولی نداری سم و دنب .
(از آنندراج ).
و رجوع به طاق و طرنب شود.