ترجمه مقاله

طعوم

لغت‌نامه دهخدا

طعوم . [ طُ ] (ع اِ) ج ِ طَعْم . مزه ها. (از منتهی الارب ). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: حکما گفته اند طعوم (مزه ها) بر دوگونه اند: بسیط و مرکب . و مزه های بسیط نُه قسم اند که از ضرب سه در سه حاصل آیند زیرا فاعل یا گرم و یا سرد و یا معتدل است ، و قابل نیز یا لطیف و یا کثیف و یا معتدل باشد، چنانکه گرم کیفیت غیرملایمی در اجسام پدید آرد، چه خاصیت آن تفریق است از این رو در جسم کثیف کیفیت کثیفی که غایةً غیرملایم است ایجاد میکند که مرارت (تلخی ) است و در جسم لطیف خاصیتی فروتر از آن تولید میکند که حرافت (تیزی ) است و در معتدل ملوحت (شوری ) ایجاد کند که حد میانه ٔ دو خاصیت مزبور یعنی تلخی و تیزی است . و سرد نیز کیفیت غیرملایمی پدید می آورد، چه خاصیت تکثیف است که با اجسام سازگار نیست لیکن ناسازگاری آن از عدم تفریق کمتر است ، چنانکه در جسم کثیف عفوصت (گسی ) تولید کند، چه مزه ٔ مزبور تکثیف را متضاعف کند و در لطیف حموضت (ترشی ) ایجاد کند زیرا ناسازگاری آن بینابین است و فاعل به سردی و آن را کثیف کند و به لطافت در آن فرورود. و در معتدل قبض بوجود آورد که فروتر از گسی و برتر از ترشی است زیرا گسی هم ظاهر و هم باطن زبان را قبض میکند ولی قابض تنها ظاهر زبان را به قبض دچار میسازد و معتدل تأثیر ملایم و سازگاری بخشد، چنانکه در کثیف حلاوت (شیرینی ) و در لطیف دسومت (چربی ) و در معتدل تفاهت (بیمزگی ) تولید کند. اینها مزه های بسیطاند و از هر یک از مزه های مزبور طعم های گوناگونی ترکیب میشود که میتوان گفت آنها را نهایتی نیست . و این گونه مزه های گوناگون یا بر حسب ترکیب و یا بر حسب ترک اسباب است ، چنانکه برخی از آنها دارای نام جداگانه ای باشند مانند بشاعت که از تلخی و قبض مرکب است و در حُضَض وجود دارد.و همچون زعوقت که از شوری و تلخی مرکب است و در حالت تب دست میدهد و گاهی به مزه ها کیفیت لمسی پیوسته میشود چنانکه حس آن کیفیت و کیفیت طعمی را از یکدیگر بازنمیشناسد و مجموع آن دو کیفیت طعم واحدی را تشکیل میدهد مانند اجتماع تفریق و حرارت با یکی از طعم ها که مجموع آنها را حرافت (تیزی ) پندارند یا همچون اجتماع تکثیف و تجفیف با یکی از طعم ها که مجموع آنها را عفوصت (گسی ) گمان کنند. (از کشاف اصطلاحات الفنون از شرح مواقف ) :
جزکه صاحب ذوق که شناسد طعوم
شهد را ناخورده کی داند ز موم .

مولوی .


ترجمه مقاله