ترجمه مقاله

طغان

لغت‌نامه دهخدا

طغان . [ طُ ] (اِخ ) نام یکی از پادشاهان ترک . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) :
خوش نخسبند همه از فزعش زانسوی آب
نه قدرخان نه طغان خان نه ختاخان نه تکین .

فرخی .


و رسولان طغان خان ملک ترک حاضر بودندو همه اقرار کردند که آن جنس در حوصله ٔ ظنون نگنجد و خزانه ٔ قارون به عشر آن نرسد [ منظور نفائس ذخایری است که از قلعه ٔ بهیم ثغر هند مفتوح به دست سلطان محمود به غنیمت آورده بودند ] . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 305). و طغان خان میلی به جانب سلطان میکرد. (ترجمه ٔتاریخ یمینی ص 331).
ترجمه مقاله