طلاق گرفتن
لغتنامه دهخدا
طلاق گرفتن . [ طَ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) هشتن شوی . رها شدن زن از قید زوجیت :
دختر رز که گرفته ست ز خصم تو طلاق
باد در عقد مدام تو ز فتوای هوا.
دختر رز که گرفته ست ز خصم تو طلاق
باد در عقد مدام تو ز فتوای هوا.
سنجر کاشی (از آنندراج ).