ترجمه مقاله

طم

لغت‌نامه دهخدا

طم . [ طَم م ] (ع مص ) بسیار گردیدن آب . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). طُموم . || پر کردن خنور. (منتهی الارب ). پر کردن ظرف . (منتخب اللغات ). || غالب آمدن . غلبه کردن . (دهار). بسیار شدن چیز بحد فوق شدن و غالب گردیدن . (منتهی الارب ). قوی و افزون شدن چیزی . (زوزنی ). دشوار گشتن . || موی بریدن . (تاج المصادر). بریدن مو. (منتخب اللغات ). بریدن موی را یا گره زدن . (منتهی الارب ). گره زدن و بافتن مو. (منتخب اللغات ). || بر درخت برآمدن مرغ . || سبک شدن . (منتخب اللغات ) (منتهی الارب ). طمیم . || نرم نرم رفتن . نرم نرم دویدن . طمیم . (منتهی الارب ). || بروی زمین رفتن . (منتخب اللغات ). || انباشتن . (تاج المصادر). بسنگ گرفتن چاه . (منتخب اللغات ). چاه انباشتن . (زوزنی ). درانباشتن چاه و برابر کردن . || گُزیدن بعضی از چیز را. (منتهی الارب ). || پیراستن . || بروز چیزی درآمدن . (زوزنی ).
ترجمه مقاله