ترجمه مقاله

طمغاجی

لغت‌نامه دهخدا

طمغاجی . [ طَ ] (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) این کلمه صورتی از تمغاچی است که زننده ٔ تمغا بر فرمانها یا بارها و عدلها باشد و ظاهراً وقتی معنی مجازی نیز گرفته است بمعنی شوخ و عیار و فریبنده در صفت معشوقه :
ساقیان نادره گوینده ٔ شیرین ادا
مطربان چابک طمغاجی حاضرجواب .

مختاری غزنوی .



و کلمه مرکب از دو کلمه ٔ طمغا (تمغا) و چی حرف نسبت ترکی ، و این نوع نقل در تداول ترکی و فارسی معمولست چنانکه گویند فلان قاطرچی است ، یعنی سخت بی ادب و خشن است و شاید طمغاچیان به صفت تقلب و اختلاس و مانند آن موصوف بوده اند چنانکه گمرکچیان ، و شایدتأیید میکند این حدس را بیتی که در آنندراج برای تمغاچی شاهد آمده است :
ز تمغاچی پسر داغ غلامی برجبین دارم
تلف شد نقد جان و حاصل و باقی همین دارم .

سیفی .


رجوع به تمغا و تمغاچی شود.
ترجمه مقاله